
- فقدان برنامه برای مدیریت انقلاب، باعث شد پس از پیروزی مرسی و اخوان المسلمین بدون برنامه باشند.
- انتخاب دوستان ناباب، مرسی؛ حاکمان عربستان وآمریکا که دوستان ویاران اصلی رییس حکومت قبلی مصر <<فرعون>> بودند را بدون هیچ ملاحظه ای به لیست دوستان خود اضافه کرد و باتکیه و توجیه آنان در داخل وهابی ها و سلفی ها را میدان داد و در منطقه؛ در فتنه مردم کشی سوریه مشارکت کرد و فرجامش نشانگر نتیجه دوستی با گرگهای این زمانه شد، حکومت وی یک سال دوام نیاورد و اولین کسانی که به فرد جایگزین وی تبریک گفتند همان رفقای دزد قافله، عربستان وآمریکا بودند.
- میدان دادن به گروههای افراطی و تکفیری در عرصه قدرت داخلی اشتباه دیگر وی بود که پس از عزل حمایت های گروههای تروریستی همچون القائده از وی مبین این موضوع است.
- سرویس اطلاعاتی راقدرت در سایه در هر کشور است مرسی ولی نتوانست آن را بازسازی کند، این سرویس نیز همچنان با عناصر قبلی رِژِیم اداره و با کشورهایی مثل آمریکا و عربستان ارتباط تنگاتنگی داشته و مجری دستورات آنان بود.
- آتش فتنهای که مرسی با توصیه دوستان نابابش، آمریکا وعربستان درسوریه برضد مقاومت اسلامی برپاکرد دامن وی راگرفت و نهایتاً با این وضع ذلیلانه برکنار شد.
- امروزه ج.ا.ایران در معادلات منطقه و جهان کشوری محوری و اثرگذار است و مرسی به دلیل توهمی که ناشی از القا دشمنان به ظاهر دوست است، ارتباط مناسبی با ج.ا.ا برقرار ننمود و از این پشتوانه قوی محروم ماند.
تیرنگاه: مرسی مشاوره و نصایح عقلای جوامع دینی را گوش نداد و با دشمنان دوستنما همراه شد و نتیجه را دید. انتظار است آقای اردوغان از حادثهی پر تجربهی آقای مرسی درس بگیرد تا به سرنوشت او دچار نشود!