اما حوادث امروز عراق از بسیاری جهات شبیه وقایع سال 1367 ایران است .این حوادث اگرچه در نگاه اول ، تلخ و غم انگیز و تا حدودی نیز نگران کننده می نماید ، ولی بدون شک و در ادامه و در انتها ، آنچه که نصیب مردم مسلمان عراق و نصیب دولت قانونی و مشروع و مردمی عراق می شود ؛ پیروزی و سربلندی و افتخار خواهد بود و ... اگر و اگر دولت مردمی عراق به کمک دولت های شیطانی دل نبندد و با توکل بر خدا و توجه به ظرفیت های داخلی کمر همت را برای برای تکرار وقایع 1367 ایران بکار گیرد تا مردم مسلمان در حال و آینده به اقدام آنها افتخار نماید.
هنگامی که جمهوری اسلامی ایران ،
به اقتضای شرایط و ضرورت ها و مصالح عینی ، در تیرماه 1367 قطعنامه 598 را
پذیرفت و موافقت خود با مفاد این قطعنامه را اعلام کرد , رژیم بعثی حاکم بر
عراق و ماشین جنگی آن دوباره سودای اشغال ایران را به خیال خام خود راه
داده و مناطقی از جنوب کشورمان و خاک پاک ایران عزیز را اشغال نودند اما
عکس العمل مناسب و به موقع و مؤثر سیاسی – دیپلماتیک ودر کنار آن عملیات
بازدارنده نیروهای نظامی ایران ، خیلی زود آنها را متوجه اشتباه زیانبارشان
کرد و از همین رو اشغالگران به مرزهای شناخته شده ، عقب نشینی کردند . در
آن سو اما ، منافقین – این مزدوران جنایتکار و سیاه رویان هر دو عالم -- با
تصورات غلط و موهوم خود ، که جز از اذهان بیمار و شیطانی تراوش نمی کند ،
صلح را به مثابه طناب دار نظام تلقی نموده و با ارائه این تحلیل ابلهانه و
کاملاً بی اساس که نیروهای ارتش و سپاه فرسوده شده اند و از جنگ طولانی
خسته هستند و جنگ و دفاع دیگر برای آنها اولویت محسوب نمی گردد و آنها در
حالت انفعال قرار گرفته اند و مردم نیز ، مسیر خود را از حکومت و حاکمیت
جدا کرده اند و هر آیینه در انتظار فرصت و جرقه ای برای ایجاد یک شورش
فراگیر اعتراضی و براندازی رژیم هستند و از هر نیروی مخالفی به سان نیرو
های آزادی بخش استقبال و با آنها همکاری می کنند ، نظام در عرصه داخلی
مشروعیت خود را از دست داده و در سطح بین المللی نیز منزوی شده است ، و طرح
اباطیل و اراجیفی از این دست ، با فراخواندن تمام عناصر خود از کشور های
اروپایی و سازماندهی و تجهیز آنها در قابل گروهان ها و گردان های رزمی ، به
آنها برای پیروزی برق آسا و اشغال 48 ساعته ایران ، نوید دادند . رجوی ،
طی نشست توجیهی با نیروهای عمل کننده و فرماندهان میدانی و تشریح شرایط
برای افراد حاضر ( که بسیاری از آنها تا کنون حتی سلاح را لمس نکرده بودند و
هیچ آموزش نظامی کاریردی نداشتند و در حقیقت از سوی رجوی به ورطه نابودی
واقعی سوق داده شده بودند ) با غرور و سرمستی دیوانه وار گفت : طلسم جنگ در
حال شکستن است . رژیم متزلزل تر از هر زمان دیگری است و ما باید ضربه کاری
را بزنیم . ما باید در اندازه و در قامت یک ابر قدرت ظاهر شویم ، زیرا فقط
یک ابر قدرت می تواند در زمان کوتاه 48 ساعته یک کشور را اشغال و یک دولت
را سرنگون نماید . رجوی در ادامه افاضات خود ، با مکاری و حیله گری هایی که
بزرگترین ترفند او برای تحمیق نیروها است ، صحبت های خود را نیمه کاره
گذاشت و با این جمله سالن نشست را ترک کرد که : " ادامه صحبت های من با شما
، سه روز دیگر در تهران و در مراسم سان و رژه پیروزی " منافقین که اسیر
تئوری های پوچ و برداشت های ذهنی غلط و خالی از کمترین حقیقت و واقعیت
بیرونی بودند ، با این تصور که علاوه بر مردم عادی ، بخش قابل توجهی از
نیروهای نظامی نیز به آنها ملحق خواهند شد ، با جمع آوری حدود 15000 آدم
فریب خورده و بی خبر تر از شیاطین مستقر در رأس هرم قدرت این سازمان جهنمی و
بد سابقه و جنایتکار و با استفاده از تعداد زیادی خودرو نظامی و ادوان
جنگی و با پشتیبانی نیروی هوایی عراق و کمک اطلاعاتی امریکا و دلارهای
ارتجاع منطقه ، به قصد تصرف تهران و براندازی جمهوری اسلامی ، از مرزها
عبور کردند . آنها توانستند در روز نخست بخشی از مناطق خالی از سکنه و
روستا ها و شهر های جنگ زده و خالی از مردم را به اشغال خود در آورند. این
یک روی سکه و چند صفحه از صفحات اولیه مجموعه سیاه زر و زور و تزویر ، یعنی
عملیات " دروغ جاویدان " بود اما روی دیگر سکه کاملاً متفاوت است و ادامه
ماجرا در صفحات بعدی دستخوش دگرگونی های شیرین و خوشایندی می شود . از این
پس عملیاتی آغاز می شود که در کتاب زرین و پر افتخار قهرمانی ها و مقاومت
ها و جهاد و مبارزات مردم ایران ، به " عملیات مرصاد " معروف شده است .
ورود نیروهای شجاع و با انگیزه سپاه و ارتش و بسیجیان مردمی و عشایر غیور
منطقه به میدان و طراحی دقیق عملیات متهورانه توسط افرادی چون شهید صیاد
شیرازی ، موجب گردید تا کمتر از چند ساعت همه چیز تغییر کند و همه نقشه ها و
تمام آمال و آرزوهای منافقین و فریب خوردگان و تمام امیدی که غرب و امریکا
و ارتجاع منطقه و رژیم بعثی به تحقق آن دل خوش کرده بودند ، به باد فنا
برود . مزدورانی که می خواستند در کمتر از 48 ساعت در میدان آزادی تهران
رژه پیروزی برگزار کنند ؛ تار و مار شده و با تلفات بسیار و کشته و زخمی ها
و دستگیر شدگانی که شادمانی و غرور آنها به عجز و التماس و گریه بدل شده
بود ، به پایان راه و به انتهای خیانت و مزدوری رسیدند . آری ! توهم خسته
بودن ارتش و سپاه و توهم جدایی مردم از نظام و انقلاب و به وجود آمدن خلاء
مشروعیت و قهر مردم از رهبری چون امام راحل و تصور استقبال مردم از
جنایتکاران خود فروخته ای که در پرونده سراسر ننگین و کثیف آنها چیزی جز
خیانت و جنایت و مزدوری وجود ندارد؛ آنها را دچار اشتباهی نمود که نتیجه آن
فقط تلاشی و اضمحلال سازمانی بود که خود را آلترناتیو نظام مردمی و حکومت
مستقر می دانست . اما حامیان بد ذات منافقین و کشورها و دولت هایی که با در
اختیار قرار دادن پول و تسلیحات و اطلاعات ، نقش مستقیم و سهم به سزایی در
جنایات این پلید دارند ، اگر چه خود می دانستند که این افراد مفلوک بر
خلاف ادعاهای پر طمطراق ، فاقد کمترین توانایی برای براندازی حکومت مردمی
ایران هستندو از هیچ مقبولیتی برای ایجاد دولت و حکومت در ایران و نزد مردم
برخوردار نیستند و به همین خاطر ، هیچ خبرنگار و گزارشگری برای انعکاس
لحظه به لحظه اشغال ایران ، در صحنه حاضر نشد و هیچ خبرنگاری برای تحت پوشش
قرار دادن رژه ارتش آزادی بخش و سخنرانی فرمانده اول آن در میدان آزادی
تهران حاضر نشد اما با این وجود ، حامیان تروریست های بد سابقه ، در این
تصور بودند که لااقل با اشغال بخشی از مناطق مرزی ایران و یک یا دو استان
غربی کشورمان ، نسبت به ایجاد یک حکومت دست نشانده در مناطق تصرف شده اقدام
و در ادامه با به رسمیت شناختن آنها به عنوان معارضین و نیرو های آزادی
بخش ، از وجود این مزدوران و دست نشاندگان و ادعاهای بی پایان بعدی آنها ،
به عنوان اهرم فشار و ابزار باج خواهی از مردم و دولت ایران استفاده نمایند
، اما به حول و قوه الهی و در سایه رهبری داهیانه و نگاه نافذ و آینده بین
امام راحل و رشادت نیروهای با اخلاص و شجاع ارتش و سپاه و بسیج مردمی و
اتحاد و یکپارچگی مردمدر برابر مزدوران خود فروخته و جنایتکار، تمام این
رؤیاها ، به کابوس بی پایان جهان استکبار و ارتجاع منطقه تبدیل شد و همگان
دیدند و دیدیم که نه تنها یک وجب از خاک پاک ایران زمین در اشغال نماند و
این سرزمین مقدس از لوث وجود ننگین ارتش بعث و منافقین پاک شد و نه تنها
حکومت و دولت ایران سقوط نکرد و انقلاب اسلامی به بن بست نرسید ، که ایران
انقلابی و نظام اسلامی و ایران ایرانی ، با صلابت و با اقتدار و با ثبات و
تأثیر گذار تر از گذشته در عرصه دداخلی و در صحنه مناسبات بین المللی باقی
ماند و مردم ایران نه تنها در برابر حکومت و دولت قرار نگرفتند و نه تنها
از امام جدا نشدند ، که در تبعیت از رهبر و مقتدای خود در کنار دولت و
حاکمیت ، از نظام و از انقلاب و از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال
سیاسی خود دفاع نمودند. ************* **************** ************* اما
حوادث امروز عراق از بسیاری جهات شبیه وقایع سال 1367 ایران است .این حوادث
اگرچه در نگاه اول ، تلخ و غم انگیز و تا حدودی نیز نگران کننده می نماید ،
ولی بدون شک و در ادامه و در انتها ، آنچه که نصیب مردم مسلمان عراق و
نصیب دولت قانونی و مشروع و مردمی عراق می شود ؛ پیروزی و سربلندی و افتخار
خواهد بود و سرنوشت حتمی جنایتکاران و تروریست های وهابی و مزدوران خارجی و
خائنان به عراق و به مردم عراق و حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای آنها و
ارتجاع عرب و رژیم اشغالگر قدس و نوعثمانی های ترک ، شکست و عجز و ناکامی و
شرمندگی است . ره آورد امریکا و طفیلی های او برای منطقه ، کشتار و ویرانی
، تروریسم و نا امنی و وحشت آفرینی بود . امریکا که از اشغال عراق سود
چندانی نبرده و نتوانست جریان امور را به سمت دلخواه خود منحرف نماید و
نتوانست در برابر اراده و خواست مردم عراق مقاومت نماید ، ناگزیر شد تا با
خفت و سر افکندگی این کشور را ترک نماید اما ذات استکباری و زیاده خواهی او
ایجاب می نماید تا همچنان و با هر ترفند و حیله ممکن و به هر قیمت ، جایی
برای خود در عراق باز کند . ایجاد گروه های مزدور تروریستی ، بمب گذاری های
وحشیانه در صبح و شام در شهر و روستا و در کوچه و بازار و به خاک و خون
کشیدن پیر و جوان و کودک و خردسال و بازاری و کارگر و کارمند عراقی ، از
ترفند ها ی شناخته شده امریکا در منطقه و به ویژه در عراق است . امریکا که
انتظار نداشت قافیه را در عراق ببازد و مردم عراق حکومت و حاکمانی نسبتاً
مستقل از سیاست ها و مطامع و مقاصد او برگزینند ، با استفاده از جریان
تبلیغاتی گسترده و فراگیر خود ، از مدت ها پیش در صدد برآمد تا چنین القا
نماید که حکومت عراق و به ویژه نخست وزیر آن ، حکومتی تمامیت خواه و مخالف
اقلیت های قومی و مذهبی و حقوق آنها است . این تبلیغات جهت دار و مهندسی
شده در حالی انجام می گرفت که افراد منتسب به تمام اقلیت های موجود در بافت
جمعیتی و حاضر در حوزه جغرافیایی عراق ، در عالیترین سطوح مدیریت سیاسی و
اجرایی کشور و در میان فرماندهان نظامی و امنیتی و نمایندگان مجلس ، دارای
حضور فعال و مؤثر و در عین حال مثبت بودند . اما به هر تقدیر ، امریکا و
ایادی آن در منطقه و بیرون از منطقه ، با امید به تأثیر گذاری بر خواست و
اراده مردم ، با وقاحت تمام به دروغ پردازی های خود ادامه می دادند .
انتخابات اخیر مردم عراق و نتایج برآمده از آن ، از واقعیتی حکایت نمود که
امریکا تاب تحمل آن را نداشت . بر خلاف تمام تبلیغات انجام شده و هزینه های
مترتب بر آن ، فهرست متعلق به آقای نوری مالکی و گروه های سیاسی دارای
ائتلاف با او ، با اقبال و انتخاب قاطع مردم مواجه شده بودند . این نتیجه و
ناکامی امریکا برای حضور دوباره در عراق از طریق صندوق های رأی ، ایشان را
بر آن داشت تا با کمال بی شرمی و پررویی ، با زیر پا نهادن همه شعار های
سنتی و تکراری خود در ترویج دمکراسی و احترام به انتخابات آزاد و نتایج آن و
بر خلاف تمام نمایش های دروغین مبارزه با تروریسم ، بار دیگر تروریست های
جنایتکار و بد سابقه و جاهل وهابی را به مثابه ابزاری برای پیشبرد سیاست
های خود ، وارد میدان کند و درمعادلات خود جایگاه ویژه ای به آنها تخصیص
دهد و اینگونه شد که ارتجاع عرب و دلارهای نفتی آنها ، اشغالگران سرزمین
حجاز و غاصبان حرمین شریفین ، به علاوه اشغالگران قدس شریف و نیز آرزومندان
احیای امپراتوری عثمانی ، تروریست های وحشی و آموزش دیده در مکتب وهابیت و
پایگاه های نظامی امریکا در اردن و ترکیه ، همه و همه در یک جبهه در برابر
مردم عراق و دولت قانونی منتخب آنها ، صف کشیدند . تروریست ها که از حیث
خاستگاه و حامیان و نیز از منظر تئوری و توهم و شیوه های عملیاتی ، شبیه به
یکدیگر هستند ؛ به فرمان اربابان خود و با این گمان که در کمتر از 48 ساعت
به دروازه های بغداد خواهند رسید ، در تبانی از پیش برنامه ریزی شده با
تنی چند از نظامیان بعثی رسوب کرده در ارتش عراق و از رهگذر خیانت آنها ،
وارد موصل شدند و برای وحشت آفرینی ، حمام خون به راه انداختند . با این
توافق قبلی که ، نعره های گوش خراش دمکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر
امریکا و غرب و سازمان ملل و امثال اینها ، در این ایام به تعطیلات سالیانه
خواهند رفت و در ساحل بی وجدانی خود ، افتاب خواهند گرفت تا چهره خبیث
آنها ، به راحتی شناخته نشود . در این میان اما چند نکته بسیار مهم در
محاسبات و معادلات ، برنامه ریزان و اتاق فکر فعال در عقبه تروریست ها ،
مورد غفلت قرار گرفت و همین غفلت و بلاهت آنها موجب گردید تا همه برنامه ها
و تمام توافقات و هماهنگی ها برای اشغال گسترده و گاز انبری عراق ،
ناکارآمد شوند و تروریست هاو حامیان آنها زمینگیر شوند . اولین موضوه مهم ،
نادیده گرفته شدن نهاد دین و نقش تأثیر گذار مرجعیت و رهبری دینی ، در
حوادث عراق و جریان امور در این کشور بود . پس از آشکار شدن توطئه منطقه ای
و دسیسهفرامنطقه ای بر ضد عراق و مصالح آن و به خطر افتادن استقلال سیاسی و
تمامیت ارضی این کشور و خطر بروز اختلاف در میان اقوام و طوایف عراقی، آیة
الله سیستانی به عنوان رهبر برجسته و بی بدیل مردم عراق و محور مرجعیت
شیعه در این کشور ، در پیامی کوتاه اما نافذ و تأثیر گذار و تعیین کننده ،
دولت و ارتش عراق را به ایستادگی در برابر مهاجمان خارجیدعوت و از مردم
عراق نیز خواست تا در کنار ارتش و نیروهای نظامی قرار بگیرند . پیام و دعوت
این مرجع برجسته و فراخوان ایشان از منزلی ساده و بی آلایش در نجف و یا
حجره ای در یکی از حوزه های علمیه عراق ، تمام نقشه ها را نقش بر آب ساخت .
مردم عراق در لبیک به دعوت حضرت ایشان ، موجی ایجاد کردند که شعاع آن همه
شهر ها و روستا های عراق را در بر گرفت و در زمانی کمتر از یک هفته بیش از
دو میلیون داوطلب جان بر کف به منظور ادای تکلیف و اجابت فرمان آیة الله
سیستانی و جهاد با جنایتکاران وهابی و تروریست های تکفیری ، با مراجعه به
مراکز مربوطه ، ثبت نام نمودند . حضور و مراجعه مردم به مراکز ثبت نام به
حدی بود که مسؤلین عراقی دچار هیجان و جهانیان دستخوش بهت و حیرت شده بودند
و آنان که در ستاد های نظامی و پادگان ها و در مراکز اطلاعاتی و یا درون
کاخ های مجلل و طاغوتی خود ، با یکدیگر در حال هماهنگی و رصد حوادث و مترصد
شنیدن خبر سقوط بغداد و حکومت عراق بودند را عصبانی و سردرگم ساخت . آنها
دیدند و متحیر ماندند که چگونه پیر مردی از سلاله پاک پیامبر ( صلی الله
علیه و آله و سلم ) و علی ( علیه السلام ) و درس آموخته مکتب عاشورا ، با
توکل به خداوند و تدبیری الهی ، رشته امور را در دست گرفت و عراق و مردم
عراق و اسلام و تشیع را از سرنوشتی که برایش طراحی کرده بودند نجات داد و
دنیا دانست که کشتی را کشتیبان دیگر آمده است . نکته جالب اینکه ، پاسخ به
دعوت مرجعیت ، محدود به شیعیان عراق و مقلدان و مریدان ایشان نبود . در این
میان همه مردم اعم از کرد و عرب و ترکمن و شیعه و سنی و آشوری و ایزدی ووو
، وارد میدان شدند . علمای اهل تسنن نیز با تأسی به مرجعیت شیعه و با درک
خطری که عراق و همه طوایف آن را تهدید می نماید و با شناخت دشمنان سعودی و
ترک و امریکایی و غیره و غیره ، هم خود به میدان آمدند و هم پیروان مذاهب
مختلف را برای حضور در صحنه ترغیب نمودند . موضوع دوم که به شدت از آن غفلت
شده بود ، نقش مردم و پیوند آنها با حکومت مشروع و قانونی و منتخب و اراده
مردم در صیانت از استقلال سیاسی و تمامیت ارضی عراق بود . مردمی که یا از
طرف دشمنان به حساب نیامده بودند و یا در محاسبات غلط و بی اساس ، آنها را
به عنوان عامل خنثی و یا متمایل به خود ، به شمار آورده بودند . اینک با
هدایت مرجعیت و روحانیون و علمای دینی و با حضور پرشمار مردم در صحنه و با
رشادت بدنه وفادار ارتش ، نگرانی های روانی و تبلیغاتی روزهای اولیه آشوب و
تروریسم ، خاتمه یافته و همه برای فرارسیدن لحظه سرنوشت ساز نبر اصلی و
رها سازی موصل و مردم آن و پایان دادن به حیات ننگین تروریسم و تروریست در
عراق ، لحظه شماری می کنند و دیر نباشد که وعده الهی محقق گردد که فرمود :
ان ربک لبالمرصاد . *********** ****************** ************** آنچه که
در عراق اتفاق افتاد و جریان دارد ، در کنار تمام زشتی ها و تلخی های آن ،
دارای نتایج و دستاورد های گرانبهایی نیز بوده و این نتایج می تواند تا
آینده های دور ، حیات سیاسی و استقلال عراق را تضمین نماید . این حوادث
موجب گردید تا نقاب از چهره زشت و کریه دشمنان عراق فرو افتد و مردم عراق و
آیندگان این کشور به سادگی بتوانند مرز میان دوست و دشمن را بشناسند . از
طرف دیگر این حوادث موجب گردید تا قدرت ذاتی و اتکاء به نیروی خودی و بی
نیاز بودن از کمک دیگران ، به یک باور عمومی نزد مردم و مسؤلین عراقی تبدیل
شود . دستاورد دیگر اینکه دولت و مردم عراق به این موضوع تلخ و زیانبار
واقف شدند که حضور عناصر وابسته و بقایای حزب بعث در ارکان نظامی و تشکیلات
اطلاعاتی و امنیتی این کشور ، همواره موجب تهدید و در معرض خطر قرار داشتن
امنیت ملی آنها و زمینه ساز نفوذ دشمنان و دخالت بیگانگان در ام.ر داخلی
عراق خواهد شد . هنگامی که به فرمان " پل برمر " فرماندار منصوب امریکا در
عراق ، بازماندگان حزب بعث در ارتش و تشکیلات امنیتی عراق تثبیت و تقویت
شدند ، وقوع حوادثی نظیر آنچه که رخ داده و خیانی بازماندگان حزب بعث به
کشور و مردم ودولت عراق ، دور از وقوع و غیر منتظره نبود . از همین رو این
حادثه ، ضرورت باز تعریف و بازسازی و پاکسازی ارتش و پلیس و تشکیلات امنیتی
و دستگاه دیپلماسی عراق از وجود عناصر وابسته و خائن و سر سپرده را اثبات و
انجام این مهم را اولویت بخشید تا مار گزیده بار دیگر از همان موضع ، آسیب
نبیند . مهمتر از همه اما، توجه به نقش مرموز و زیرکانه امریکا و تلاش
امریکا برای تحمیل این دروغ به دولت عراق است ، که بدون کمک امریکا ، مشکل
امنیتی عراق حل نخواهد شد و عراق موفق به مقابله با تروریست ها و دفع خطر
آنها نخواهد شد . بسیار سادگی و خامی و سادگی و بلاهت می خواهد که کسی
نداند ، تروریسم و تروریست زائیده حضور امریکا در منطقه و ابزار امریکا در
تحمیل خواست خود به دولت ها و مردم منطقه است . امروز کمتر کسی است که
نداند تروریست های وهابی و تکفیری با خواست و مطابق با سیاست های امریکا
شکل گرفته اند و علاوه بر سازماندهی ، آموزش ، تجهیز و مسلح ساختن آنها ،
ارائه کمک های اطلاعاتی ، تدارکاتی و لجستیکی به تروریست ها در سوریه و
دیگر نقاط ؛ تماماً با نظر و به دستور امریکا صورت می گیرد و اگر غیر از
این تصور کنیم ، باید آل سعود و قطر و ترکیه را مستقل ترین حکومت های روی
زمین و تاریخ به شمار آوریم . امریکا نه شریک دزد که خود رئیس دزدان است و
عقل سلیم چنین حکم می کند تا او را شریک قافله و مسؤل امنیت قافله قرار
ندهید . *********** ****************** ************** حوادث امروز عراق
تکرار تاریخ است ، کم وبیش با همان بازیگران . اما تکرار تاریخ برای
جنایتکاران عبرت انگیز و درس آموز نیست . حامیان تروریست ها نباید با غرور
چشمان خود را بر این حقیقت ببندند که ، پس از شکست تروریست ها از حکومت
هایی که از سوی مردم انتخاب شده اند و مورد اعتماد مردم هستند ، همین
تروریست ها برای سرپوش گذاشتن بر تحقیر و ناکامی های خود و در پاسخ به نیاز
روانی خود و برای اثبات موجودیت خود ، حکومت های غیر مردمی و آسیب پذیر و
متزلزلی را هدف خواهند گرفت که امروز به عنوان حامی آنها ، نقش آفرینی می
کنند . تروریست های وهابی ثابت کرده اند که به هیچ اص و به هیچ کس و هیچ
چیز اعتقاد ندارند و مفاهیمی مثل وفاداری و نمک شناسی نزد آنها هیچ اعتباری
ندارد و در صورت ناچاری آنها دست بوجود آورندگان خود را نیز گاز خواهند
گرفت و جنازه متعفن شاه و شاهزاده و ملک و را خواهند درید و خواهند خورد .
حامیان تروریسم فراموش نکنند که توریسم و تروریسم با هم سنخیت ندارند و حفظ
امنیت سواحل مدیترانه ای و تأمین امنیت و آرامش و مسیر آمد و شد توریست ها
نباید جولانگاه تروریست ها باشد . حامیان تروریست ها باید بدانند که رشد
اقتصاد و تجارت و افزایش سرمایه گذاری برای ساخت برج های بیشتر ، با وجود
امنیت گره خورده است و پشتیبانی از تروریست ها از بنادر تجاری ، امنیت آنها
را در معرض خطر قرار خواهد داد . حامیان تروریست ها باید بدانند که بوی
باروت و صدای انفجار ، آرامش ساکنان قصر های ریاض را سلب خواهد نمود . اگر
این سخنان موجب پند عبرت نیست ، به فرموده رب کریم توجه و در آن تدبر
نمایید که می فرماید : و من یهد الله فهو المهتد و من یضلل فلن تجد لهم
اولیاء من دونه و نحشرهم یوم القیمة علی وجوههم عمیا و بکما و صما مأویهم
جهنم کلما خبت زدناهم سعیرا * سوره اسرا – آیه