ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
رضا کیانیان بازیگر مطرح سینما مدتها قبل در مصاحبهای خاطره جالبی از دیدار با شهید بهشتی بازگو کرده که جالب و خواندنی است «شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل بالا و پر از گوشت و … دارید و این طور زندگی میکنید؟» ...
رضا کیانیان بازیگر مطرح سینما مدتها قبل در مصاحبهای خاطره جالبی از دیدار با شهید بهشتی بازگو کرده که جالب و خواندنی است
«شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل بالا و پر از گوشت و … دارید و این طور زندگی میکنید؟»
کیانیان چند سال پیش در مصاحبه بسیار مفصلی با ماهنامه «صنعت سینما» در بخشهایی ازاین مصاحبه درباره دیدار باشهید بهشتی در زمان انقلاب میگوید: در زمان انقلاب از جمله خاطرات جالبم دیدار با شهید بهشتی بود.
دورهای که کیانیان دانشآموزی دبیرستانی بوده و از سر کنجکاویهای انقلابیاش، با شهید بهشتی، به محض ورود به ایران آشنا میشود و بعدتر در همان سال اول دانشجویی از خانه شهید بهشتی سر در میآورد.
کیانیان درباره تجربهاش از این دیدار توضیح می دهد شهید بهشتی که از آلمان به ایران برگشت، به مشهد وارد شد. همسرش با مانتو و روسری بود. ما تعجب میکردیم که همسر یک روحانی چگونه با مانتو و روسری است؟! الان چنین چیزی عجیب نیست، ولی آن زمان بود.
دیدار با دکتر بهشتی در تهران هم ادامه پیدا کرد و کیانیان این بار به پل رومی رفت و دکتر بهشتی را دید: «خانهای مرتب، یخچال خانهاش پر بود، مبل و فرش خوبی داشت، خودش هم همیشه ادکلن زده بود، و…آن زمان اینها مظاهر بوژوازی بود.
برایم جالب بود که که در اتاق پذیرایی مبل داشت و بوی ادکلن میداد.
رضا کیانیان که در آن دوران خودش به شدت شخصیتی انقلابی بوده خطاب به شهید بهشتی میگوید: شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل بالا و پر از گوشت و … دارید و این طور زندگی میکنید؟ آقای دکتر! تو چطور میتوانی طرفدار مستضعفان باشی اما فرش خوب و یخچال پر داشته باشی و ادکلن بزنی و سیرباشی؟!
چیزی گفت که درکش، آن زمان برای من زود بود ولی بعدها فهمیدم چه حرف درستی است.
دکتر خندید وگفت: رضا جان تئوریهای انقلاب این طور نیست که تو فهمیدهای. تو نمیتوانی زیبایی و رفاه را نفهمی و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوری. باید تمرین کنیم که زندگی خوب چطوری است تا بتوانیم زندگی خوبی به مردم بدهیم.
برای خوشبخت کردن مردم، باید مشق خوشبختی کنیم نه بدبختی. چون اگر بفهمیم خوشبختی چیست، میتوانیم مردم را خوشبخت کنیم. تازه اینکه خوشبختی نیست، یک زندگی معمولی است اما کسانی که سعی میکنند بهخاطر همصدا شدن با فقرا، در فقر زندگی کنند، وقتی به حکومت برسند، میکوشند فقر را تقسیم کنند، نه رفاه را.
به گفته رضا کیانیان شهید بهشتی درادامه اشاره میکند که ما اگر نفهمیم خوبی چیست هیچ وقت نمیتوانیم خوبی را به مردم هدیه کنیم. شهید بهشتی توضیح میدهد اینها (ادکلن ومبل و…) از پول تدریس خودم تهیه شدهاند. ادکلن هم میزنم چون همه باید روزی ادکلن بزنند.
او ادامه می دهد: آن زمان این حرف را نفهمیدم. اما سالها بعد به این نتیجه رسیدم که جملهاش چقدر درست بود