خاکریز
خاکریز

خاکریز

خانم….شماره بدم؟!!

خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم  برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
 چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
.....

ادامه مطلب ...

چرا خدا ما را آزمایش می کند؟/ سنت آزمایش در قرآن

سنت آزمایش و امتحان الهى از جمله سنن قطعى است که همواره در نظام آفرینش جارى است و همگان را به نوعى در بر مى گیرد و به شیوه هاى مختلف در صحنه زندگى انسان بروز مى نماید.

ادامه مطلب ...

معنی نام کشورها

در اینجا معنی نام کشورهای جهان در جلوی نام آنها آمده و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده در میان پرانتز آورده شده است

ادامه مطلب ...

عکس / آیا این نماز قبول است؟

تصویر جانبازی که با وجود زخم‌های جانکاه بر پیکر دستانش به قنوت بلند است ...

 رژیم بعث عراق، در طول هشت سال جنگ تحمیلی، ناجوانمردانه‌ترین شیوه‌ها را برای به زانو درآوردن ملت ایران به کار بست. یقینا کثیف‌ترین اعمال بعثیان، استفاده از سلاح شیمیایی در جبهه‌های جنگ و حتی مناطق مسکونی بود.

امروز بیش از یک دهه از نابودی صدام و خاندانش می‌گذرد. هزاران مصدوم شیمیایی نیز به شهادت رسیده‌اند اما هنوز خیل عظیمی از مجروحان شیمیایی، هنوز با رنج و عذاب فرساینده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند. خداوند مأجورشان دارد و عذاب صدام و صدامیان و اربابان شرقی و غربی‌اش را بیافزاید.

تصویر زیر در سال‌های دفاع مقدس گرفته شده است.جوانی بسیجی، سوخته در گاز شیمیایی، قامت به نماز بسته و دل در گرو قنوتی عاشقانه داده است. او تنها چند روز است که جانباز شده و تنها شیمیایی شدگان می‌دانند که در چنین موقعیتی، جسم و جان مجروح، چه زجر و دردی را تحمل می‌کند. با تمام این احوال، فرزندِ روح الله، زخم‌های تاول‌ زده خود را در چشمه نماز می‌شوید و سوزشِ جگرخراش خود را در اقیانوس عشق به الله، التیام می‌دهد. و تو انصاف بده؛ آیا این نماز می‌تواند به بام عرش نرسد؟ 

تحریم میمون های آسیایی

افسران - CNN: اوباما تحریم میمون های آسیایی را بدلیل همکاری با ایران در پروژه های موشکی امضا کرد.

اوباما خطاب به رییس سازمان جاسوسی آمریکا CIA : 
خاک بر سرتان جلوی پیشرفت ایرانی ها را نتوانستید بگیرید هیچ ، میمونهایشان هم فضانورد شدند.

داستان طنز

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی، می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟
و دخترک با خ
نده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!